مهمترین فلسفه اثباتى «بشر بودن رسولان» آنچه تاکنون یاد شد دلایلى بود که بیشتر جنبه منع و جلوگیرى از شرک و انحراف را تبیین مىکرد، اما فلسفه اثباتى «انتخاب رسولان از میان بشر» که مىبایست به دلیل اثباتى بودن، مهمترین نیز به شمار آید، معنایى است که از این آیه مىتوان نتیجه گرفت: «لَقَدْ جاءکم رسولٌ من انفسکم عزیزٌ علیه ما عِنتُّم حریصٌ علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم» (توبه /۱۲۸) «رسولى از جانب خدا به سوى شما آمده است که از جنس خود شما است، مشاهده دردها و رنجهاى شما براى او سخت و دشوار است، براى هدایت شما عطشناک و بس پرتلاش و پرآرزو است، به اهل ایمان بسیار رؤوف و مهربان است.» آرى! او با همه جنبههاى انسانى و بشرى که دیگر انسانها دارند و در خود احساس مىکنند و با همه نیازهاى طبیعى به زندگى، سلامت، آسایش، ازدواج، فراغت، رفاه و برخوردارى، غذاها و نوشیدنىها و زیبایىها و جاذبهها، آن گونه زندگى مىکند که شایسته یک انسان کامل است، بىآن که خدا از قواى طبیعى او کاسته باشد یا به شکلى غیر ارادى وى را مجبور به خوبى و نیکى کرده باشد. این است که او به طور طبیعى و به اقتضاى تمنیّات انسانى مىتوانست آرامش و عزّت مادّى در میان قریش را دوست داشته باشد و با دست برداشتن از شعار توحید به دنیاى برتر محیط خود دست یابد. او وقتى زیبایىها و جمال و تجمّل را مىدید، زیبایى را مىشناخت و جان انسانى او استعداد و اشتهاى آن را داشت که شیفته شود و اگر آیاتى در قرآن چنین خطاب دارد که: «ولا تَمُدَّنَّ عَیْنیک الى ما مَتَّعْنا به ازواجاً منهُم زهره الحیوه الدنیا لِنَفتِنَهُم فیه و رِزْقٌ رَبّک خیرٌ و اَبْقى» (طه /۱۳۱) «و هرگز چشمان خود را به نعمتهاى مادى، که به گروههایى از آنان دادهایم، میفکن! اینها شکوفههاى زندگى دنیاست؛ تا آنان را در آن بیازماییم؛ و روزى پروردگارت بهتر و پایدارتر است!» در تفسیر این آیه ممکن است گفته شود که خطاب خدا به پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم است تا مؤمنان درس گیرند و هشیار باشند، اما وجود دهها و صدها آیه دیگر که خدا با مؤمنان با عنوان «یا ایها الذین آمنوا» یا عناوین دیگر سخن گفته و به آنان امر و نهى کرده است، قرینهاى است بر این که نباید از نهى آیه خطاب به پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم، نکتهاى ویژه را جستجو نکرد؛ نکته این مىتواند باشد که پیامبر ذاتاً استعداد و زمینههاى انسانى چنین تمایلاتى را داشته است و اگر با وجود این استعداد و تمایل، آسمانى و الهى عمل کرده است، امتیازى براى او و درسى براى دیگر انسانها است. پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله وسلم، از این که یارانش را به جرم پرستش خدا و تعالیمى که او به آنان داده است، در زیر شکنجه مىکشند، و از شهر و دیار آواره مىکنند و منکرانش از انجام هر اهانتى نسبت به او و یارانش دریغ نمىکنند، با تمام وجود رنج مىبرد و شکیبایى مىکرد و به همین دلیل بود که مىفرمود: «ما اوذى اَحَدٌ مثل ما اوذیت فى اللَّه» (کنزالعمّال /۵۸۱۸) او که تربیت یافته الهى بود و اخلاق و رأفت و راستى و پاکى و نظافت و حسن سلوک و نرمش و انساندوستى و... را در جانش پرورانده بود، مانند همه انسانهاى فرهیخته و متعالى از مواجهه با ستمها، نابرابریها، استثمارها، فسادها و ناپاکىها، غارتها و کثیفىهاى مادى و معنوى که محیط جاهلیّت عرب و عجم را پر کرده بود بیش از همه رنج مىبرد و با این همه، اهانتها را، با سلام، بدخویىها را، با نرمش و گذشت، عداوتها را، با اغماض و جهالتها را با بردبارى پاسخ مىدهد تا الگویى انسانى باشد براى انسانها. و این همه و همه، پیام خدا و قرآن به انسانها است که شما مىتوانید چون رسول خدا اهل رأفت و رحمت و سلام براى همه انسانها و اهل ایمان باشید. «لقد کان لکم فى رسول اللَّه اسوه حسنه» (احزاب /۲۱) «مسلماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود.»